رابطم.... و دردسرهاي زندگيم
 
 
 

و یک سال دیگه هم گذشت....

ببخشید! دو سال!

 |+| نوشته شده در  سه شنبه سوم تیر ۱۳۹۹ساعت 18:54  توسط عابر  | 
چه عجیب! یک سال دیگه هم گذشت...

 |+| نوشته شده در  سه شنبه دوم مرداد ۱۳۹۷ساعت 19:7  توسط عابر  | 
نه نا امید نمیشم...

 |+| نوشته شده در  شنبه سی و یکم تیر ۱۳۹۶ساعت 17:17  توسط عابر  | 
يادت نيست؟

 |+| نوشته شده در  پنجشنبه هفتم آبان ۱۳۹۴ساعت 15:11  توسط عابر  | 
يك ماه ديگر مي شود يك سال!

 |+| نوشته شده در  شنبه نوزدهم بهمن ۱۳۹۲ساعت 16:23  توسط عابر  | 
كسي خبر داره چي به سرش اومده؟ واقعا نگرانم....

 |+| نوشته شده در  جمعه یازدهم مرداد ۱۳۹۲ساعت 16:48  توسط عابر  | 
دوستانت سراغت را از من ميگيرند! به خانه ات برگرد. تو كه رفتي نگذاشتم چراغ خانه ات خاموش شود... بيا همه منتظر تو هستيم...

 |+| نوشته شده در  چهارشنبه نوزدهم تیر ۱۳۹۲ساعت 18:44  توسط عابر  | 
تمام شد اون چيزي كه منتظرش بودي...

برگرد!

 |+| نوشته شده در  جمعه هفتم تیر ۱۳۹۲ساعت 13:33  توسط عابر  | 
چه اتفاقی افتاده؟ یکی دیروز آنلاین شد. پی ام هایی داد که شبیه تو نبود! قضیه چیه؟؟ واقعا نگرانت شدم...

 |+| نوشته شده در  دوشنبه بیست و سوم اردیبهشت ۱۳۹۲ساعت 16:48  توسط عابر  | 
چهل روز گذشت!

 |+| نوشته شده در  سه شنبه هفدهم اردیبهشت ۱۳۹۲ساعت 13:20  توسط عابر  | 
مطالب قدیمی‌تر
  بالا