یک نخ سیگار

از یه اعدامی پرسیدن آخرین خواستت؟گفت:یک نخ سیگار

یک نخ سیگار

از یه اعدامی پرسیدن آخرین خواستت؟گفت:یک نخ سیگار

عشق و ناتوانی

چقدر درد می کشد!؟

چقدر درد می کشی وقتی که درد می کشد؟!

و می سوزی...

از رنج چشمانش.


بانو به گزندی مبتلا شده...

چند روزیست که به زور می خندم،تا او نبیند اندوه پشت لبخند را(به خیال خودم)

اما آنقدر خوب می شناسدت

که قه قهه های زورکی را تا عمق ناله ات می بیند

.

.

.

او بر تخت در کنار دخترک سکوت فروش خوابیده

،در چنین ثانیه هایی!

ومن

سخت ترین گفت و شنود تلفنی م را انجام دادم

با بریده های کلام از نفس افتاده اش.

.

.

دانه دانه اشک

ذره ذره سوز

و هزار هزار خنده برایش می گفتم

نظرات 9 + ارسال نظر
خسروی یکشنبه 24 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 12:15 ب.ظ

سلام رفیق
من نمی دونم چی شده ولی هرچی شده خدا به خیر بگذرونه..

زندگی می گذره
چه با خدا
چه بی خدا
مهم ما انسانهاییم
که چه تصمیماتی می گیریم
چه با فکر بودن خدا
چه با فکر نبودن خدا

تشکر

اندیشمند دوشنبه 25 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 05:41 ب.ظ http://miandisham2.blogfa.com

پس از مدت ها آپم
لطفا اسم بلاگم رو به:دست نوشته های بک الاغ متفکر تغییر بده

alone دوشنبه 25 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 07:48 ب.ظ http://tanhai400.blogfa.com

درد کشیدن برای کسی تلخ تر از دردیه که خودش میکشه ...

امیدورام خوب بشه.

خیلی

بهار شوقی سه‌شنبه 26 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 04:42 ب.ظ

سلام
الان انگار یه پارچ آب سرد رو سرم ریختن! حال خوبی نیست وقتی دوستات توی درد هستن . . .
هی مرد!
قوی باش
تمام آرزومه شادی و سلامتیه بانو هست!
تمام آرزوم . . .

حال اصلا خوبی نیست
اما
این هم بگذرد

معراج سه‌شنبه 26 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 08:57 ب.ظ http://meraaaaaj.blogfa.com

رحمان؟!! الان تو ف.ب دیدم الهی بمیرم من نمیدونستم. پیجم قاطی کرده نمیکامنته لامصب پی امم نمیشه. خدا کمک کنه ایشالهه خوب بشه. خوشگله خانومت :)
ببخش دیر اومدم پسری.دعاتون میکنم.

ایشالله خوب میشه

بچه ابودان جمعه 29 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 08:42 ب.ظ

سلام
خوبی
من آپم
با وداع

بچه ابودان جمعه 29 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 08:44 ب.ظ

ایشالله که بانو هر چه زودتر خوب بشن

تو هم از این حالت در بیای
انشالله که خدا همه مریضا رو شفا بده

بلوط سه‌شنبه 3 آبان‌ماه سال 1390 ساعت 01:40 ب.ظ http://balootesakht.blogfa.com

من این پست رو الان خوندم ..
بادردش درد کشیدم ....
ولی دوباره خوندمش.....

ودایره ی شهر توهم دیدن ی دارد

شروین دوشنبه 7 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 02:51 ب.ظ

انقدر از ناراحتی شما ناراحت شدم که گفتم ای کاش آدرس وبلاگتون رو نمی گرفتم.
الان خیلی از اون وقت گذشته.... الان چطور خوب هستند؟؟؟ امیدوارم و دعا میکنم که جوابتون مثبت باشه

زندگی میگذره
شکر خدا بهتره
یعنی خیلی خیلی بهتره

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد