سالهای بسیار است که روزانه های خود را با پرسه گران دنیای مجاز به اشتراک می گذارم،غمها،شادیها،دلهرها و امیدها.
اولین وبلاگ من اسیر حب و بغض شد،شما بخوانید فیلتر شد.
دومی را در اعتراض به سانسور و حذف پی در پی دوستانم رها کردم
و چند ماهی است که در سرور جدید می نویسم.
می خواهم یک نخ سیگار را تا فلیتر کشیده باشم...
خاک سیگار را هرجا که خواستید بتکانید،زیر سیگاری نداریم...!اینجا دیگر کسی زنده نیست که نگران غرهایش باشید
ادامه...
salam az inke up didamet khoshhala baraye man ziad pish miad ke gij basham o mang va nadonam ke dorost miram ya na...! baraye khoam va baraye inbare to doa mikonam.behem sar bezani khoshhal misham
مطمئن باش ..!!
تو پای در راه نه و هیچ مگوی/خود راه بگویدت که چون باید رفت
مرا گویی: که رایی؟ من چه دانم
چنین مجنون چرایی؟ من چه دانم
مرا گویی: بدین زاری که هستی
به عشقم چون برآیی؟ من چه دانم
منم در موج دریاهای عشقت
مرا گویی: کجایی؟ من چه دانم
مرا گویی: به قربانگاه جانها
نمیترسی که آیی؟ من چه دانم
مرا گویی: اگر کشتهی خدایی
چه داری از خدایی؟ من چه دانم
مرا گویی: چه می جویی دگر تو
ورای روشنایی؟ من چه دانم
مرا گویی: تو را با این قفس چیست
اگر مرغ هوایی؟ من چه دانم
مرا راه صوابی بود گم شد
از آن ترک خطایی من چه دانم
بلا را از خوشی نشناسم ایرا
به غایت خوش بلایی من چه دانم
شبی بربود ناگه شمس تبریز
ز من یکتا دوتایی من چه دانم
مولانا
(هیچ وقت ندانستیم کدام راه به راستی می رود و کدام راه به خطا)
سلام تازه اول راهی زیاد بخودت سخت نگیر
salam az inke up didamet khoshhala
baraye man ziad pish miad ke gij basham o mang va nadonam ke dorost miram ya na...! baraye khoam va baraye inbare to doa mikonam.behem sar bezani khoshhal misham
زکی پدیا سر بزن سالاد مطلب داریم بدو بدو
سلام
چه قدر نوشته هاتون تو این مدت کوتاه عوض شده.... این خستگی از کجا میاد دوست من...
آشفتگی خسته کننده ای ادبیات رو طی می کنه.
راه
ناجنس تر از آن چیزیست
که همه می بینند
و همی می گریند
سلام
خدا بزرگه شما خودتو کنترل کن درست میشه
با "شرایط همیشه حساس" به روزم
یا حق
سلام
گیجی و منگی رفیق همیشگی ماست ...
امیدوارم بتونی تصمیم عاقلانه ای بگیری ...
تجربه بایدت هنوز
لیک در این سرا دگر
حس وطن نمی شود