یک نخ سیگار

از یه اعدامی پرسیدن آخرین خواستت؟گفت:یک نخ سیگار

یک نخ سیگار

از یه اعدامی پرسیدن آخرین خواستت؟گفت:یک نخ سیگار

امید

هر روز کمتر می شوی از دیروز

پدر سوخته

کجا می روی

نظرات 3 + ارسال نظر
نیما.آبان دو یکشنبه 5 خرداد‌ماه سال 1392 ساعت 08:53 ب.ظ

مثل سیگاره.بعدا فقط سرفه هاش میمونه.گرچه سرفه سیگار چیز دیگه ای

کم بکش پسر....یه کیس برات پیدا کردم که البته خودت اول باید بشناسیش بعدش تصمیم بگیری

الهام سه‌شنبه 7 خرداد‌ماه سال 1392 ساعت 02:47 ب.ظ http://www.elna95.blogfa.com

اون پدرسوخته رو خوب اومدین...

نظری بر موضوع انشایت دادم

الهه چهارشنبه 29 خرداد‌ماه سال 1392 ساعت 05:40 ب.ظ

ای عشق!
ای دیوانه!
ای جادوی بنفش!
مرا درنورد و از من صعود کن
و یک به یک قلعه این قلب رنگ پریده را
بارو به بارو
تاجگذار.

در نازکای تو نیرویی
و در چشم‌هایت غمی است
که شهری را به تسخیر، تسخر می‌زند
اگر چه هیچ‌گاه زمستان را از پای در نخواهی آورد.

ای عشق!
دهانت، پوستت و دلتنگی‌هایت
همه میراث زندگی است.
تحفه باران، که دانه‌های باردار را
سربلند خواهد کرد.
از شهوت شراب در فراموشخانه‌ای متروک
تا نطفه یکی ذرت در رحم خاک.

ای عشق...ای دیوانه

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد