-
قذافی
جمعه 29 مهرماه سال 1390 23:58
وقتی که باد می کاری...طوفان درو می کنی کسانی که یاد نمی گیرندبه مردم کشورشان احترام بگذارند،عاقبت شومی خواهند داشت.مرگ قذافی برایم دردناک بود،همانقدر که از اعدام صدام ناراحت شدم. قذافی رویه غیر عقلانی خود را تا حد اسطوره شدن در جامعه ی قومیت زده و عقب افتاده ای که خود ساخته بود ادامه داد،تا برای جوانان آینده ی کشورش...
-
عشق و ناتوانی
یکشنبه 24 مهرماه سال 1390 02:12
چقدر درد می کشد!؟ چقدر درد می کشی وقتی که درد می کشد؟! و می سوزی... از رنج چشمانش. بانو به گزندی مبتلا شده... چند روزیست که به زور می خندم،تا او نبیند اندوه پشت لبخند را(به خیال خودم) اما آنقدر خوب می شناسدت که قه قهه های زورکی را تا عمق ناله ات می بیند . . . او بر تخت در کنار دخترک سکوت فروش خوابیده ،در چنین ثانیه...
-
بانو
پنجشنبه 14 مهرماه سال 1390 20:18
بالاخره یکشنبه ای که گذشت به درجه ی رفیع فوق لیسانس نایل شد می دونم که خیلی بیشتر از اینا می تونه
-
جنگ
چهارشنبه 13 مهرماه سال 1390 00:15
جنگ من آغاز شد هر ترم جدالی دارم با اندیشه ی سکون یافته و زندگی بی برنامه با آرزوهای بر باد رفته و هوسهای کامجو با دلهای غم زده و چشمان حیران و در یک کلام انسان خسته از تمام نابسامانی ها و نمی دانی چقدر سخت است دست و پا بسته قلم شکسته زبان در کام فرو کشیده بخواهی به جوانان درس اندیشیدن و امید بیاموزی وقتی که حرارتِ...
-
دارم میرم تهران تا یکشنبه
پنجشنبه 7 مهرماه سال 1390 17:25
چند ساعت دیگه پرواز دارم از تهران بدم میاد بخاطر ازدحام و بی نظمیه فراگیری که داره بخاطر زندگی شدیدا ماشینی مردمش بخاطر اینکه گم میشه توی باید و نبایدهای روزانه بخاطر اینکه باید دنبال همه چیز بیفتی و به چنگشون بیاری و ازشون دفاع کنی بخاطر اینکه اونجا باید برای بقا جنگید و له شدن خیلیها رو دید زندگی اینقدر نباید خشن...
-
بچه کشی
جمعه 1 مهرماه سال 1390 00:20
و دیروز جوانی که جرمی در 17 سالگی انجام داد قتل پهلوان خوانده ای به نام داداشی به دار آویخته شد اول کلامی دارم با قصاص کننده ها...با این کارتان نه تنها ادعاها در پهلوان بودن داداشی را مخدوش کردید بلکه نشان دادید که خود نیز از فرهنگ پهلوانی بویی نبردید... 17 سال، 18 سال و حتی چند سال بیشتر از این سنی نیست که جوان عقلی...
-
اعدام کوشا قاتل مهسا
سهشنبه 22 شهریورماه سال 1390 11:22
Normal 0 false false false MicrosoftInternetExplorer4 قتلی که با نام پلی به اسم مدیریت شهره شد. ۶۹ روزپیش پسرکی که می گویند شوریده عشقی داشته دخترک همکلاسی خود را روی پلی مدیریت نام با چاقو زدن های مکرر کشت . در آن روز کوشا جان مهسا جان را چاقو زده وبازهم چاقو زده تا خوب بمیرد!البته دوست مهسا تلاش خود را کرد تا جلوی...
-
پازده سبتامبر
یکشنبه 20 شهریورماه سال 1390 20:25
هنوز گیج خواب بودم که تو تلوزیون صحنه ی انفجار و آتشی و دودی رو دیدم که هنوز هم در افق دنیا میشه غبار اون رو استشمام کرد و صدای زجه های زنان کودکانی رو که از دردهای ناشی از اون انفجار به آسمون می ره رو شنید... تا چند دقیقه رسما فاصله ی فکم نسبت به زمین از فاصله ی طبیعی کمتر بود...برام حجم این حادثه قابل هضم نبود یادش...
-
من
پنجشنبه 17 شهریورماه سال 1390 12:55
من سیاهم تو سپید من مریضم تو سلیم من به گندیدن این جای که عادت کردم تو روانی جستی تابه دریا برسی راه... هزاران پیچست و در این حال من غم زده در جای سکون آه ها می کشم از رخوت این روح پلید تو همی جاری باش تو همی آبی باش تو همی بال بکش تا به بلندای خدا
-
شعری زیبا از سیمین بهبهانی
یکشنبه 13 شهریورماه سال 1390 20:07
قلم چرخید و فرمان را گرفتند ورق برگشت و ایران را گرفتند به تیتر «شاه رفت ِ» اطلاعات توجه کرده کیهان را گرفتند چپ و مذهب گره خوردند و شیخان شبانه جای شاهان را گرفتند همه ازحجرهها بیرون خزیدند به سرعت سقف و ایوان را گرفتند گرفتند و گرفتن کارشان شد هرآنچه خواستند آن را گرفتند به هرانگیزه و با هر بهانه مسلمان، نامسلمان...
-
رمضان
شنبه 12 شهریورماه سال 1390 01:14
رمضان امسال اولین سالی بود که به صورت خود خواسته بعد از 12 روز دیگه روزه نگرفتم...دیدم که واقعا از نظر فیزیکی و انرژیکی دچار مشکلم مشکل معده که پیدا کردم به کارها م هم نمی رسیدم و همش در حال خواب یا خماری بودم اگر روزی هم به خودم فشار می آوردم و کار می کردم آنچنان سردردی نصیبم می شد که... به هر حال شرایط آب و هوایی...
-
قذافی بای بای...قذافی بای بای
دوشنبه 31 مردادماه سال 1390 02:13
-
زبان
چهارشنبه 26 مردادماه سال 1390 14:24
اونقدر غرق در زبان انگلیسی شدم که بعضی وقتا فارسی هم قاطی پاطی صحبت می کنم باید تا 2 ماه دیگه رون رون انگلیسی صحبت کنم ببین روزگار رو تورو خدا
-
مگس
چهارشنبه 19 مردادماه سال 1390 09:19
نمی دونم شاعرش کیه اما اول صبحی کلی حال داد مگسی را کشتم، نه به این جرم که حیوان پلیدیست، بد است. و نه چون نسبت سودش به ضرر یک به صد است. طفل معصوم به دور سر من میچرخید. به خیالش قندم. یا که چون اغذیه ی مشهورش تا به آن حد، گندم ای دو صد نور به قبرش بارد مگس خوبی بود من به این جرم که از یاد تو بیرونم کرد مگسی را کشتم
-
اسید و آمنه
دوشنبه 10 مردادماه سال 1390 00:07
آمنه بهرامی دختری که هفت سالست که داغ سوزناک بر دل و دیده دارد و تا به آخر عمر این درد را بر جگرخواهد داشت. فرشته ای زیبا که اسیر شهوت فرهنگ انتقامِ واسید پاشی شد. شیاطینی چون مجید موحدی بیمار گونه در ایران هنوز انتقام می گیرند از شدت حقارت خود. آمنه اما نشان داد که از این فرهنگ انسانیت کش رها شده .او نشان داد که که...
-
بعداز 7 سال ترک سرور کردم
شنبه 8 مردادماه سال 1390 22:42
هفت سال بود که در بلاگفا می نوشتم هفت سال بود که فلیترینگ و سانسور رو تحمل کردم اما گفتم بگذار بسازیم اما امروز از بلاگفا به بلاگ اسکای هجرت کردم این اولین پست یک وبلاگ هفت ساله در بلاگ اسکایه لینک وبلاگهای قبلی من قبل از فیلتر http://1nakhsigar.blogfa.com و بعد از فیلتر http://1nakhsigar2.blogfa.com