یک نخ سیگار

از یه اعدامی پرسیدن آخرین خواستت؟گفت:یک نخ سیگار

یک نخ سیگار

از یه اعدامی پرسیدن آخرین خواستت؟گفت:یک نخ سیگار

قذافی

وقتی که باد می کاری...طوفان درو می کنی


کسانی که یاد نمی گیرندبه مردم کشورشان احترام بگذارند،عاقبت شومی خواهند داشت.مرگ قذافی برایم دردناک بود،همانقدر که از اعدام صدام ناراحت شدم.

قذافی رویه غیر عقلانی خود را تا حد اسطوره شدن در جامعه ی قومیت زده و عقب افتاده ای که خود ساخته بود ادامه داد،تا برای جوانان آینده ی کشورش که ناراضی شرایطشان خواهند بود، سمبلی شود از اعتراض.

و این بزرگترین حماقت انقلابیون بود که او را در ابتدای اسارت کشتند.

محاکمه ی او و حتی کتاب خاطراتش می توانست ابعاد پیچیده ای از فساد و دورویی تعداد زیادی از انقلابیان امروز را افشا نموده و راه توسعه ی دموکراسی در لیبی را هموار تر نماید. هرچند که ماندن آن در لیبی به امنیت لطمه ی بسیار می زد ولیکن یک دادگاه بین اللملی و حکم حبسی تا ابد می توانست آرامش و دموکراسی در لیبی را بیمه نماید.

عشق و ناتوانی

چقدر درد می کشد!؟

چقدر درد می کشی وقتی که درد می کشد؟!

و می سوزی...

از رنج چشمانش.


بانو به گزندی مبتلا شده...

چند روزیست که به زور می خندم،تا او نبیند اندوه پشت لبخند را(به خیال خودم)

اما آنقدر خوب می شناسدت

که قه قهه های زورکی را تا عمق ناله ات می بیند

.

.

.

او بر تخت در کنار دخترک سکوت فروش خوابیده

،در چنین ثانیه هایی!

ومن

سخت ترین گفت و شنود تلفنی م را انجام دادم

با بریده های کلام از نفس افتاده اش.

.

.

دانه دانه اشک

ذره ذره سوز

و هزار هزار خنده برایش می گفتم

بانو

بالاخره یکشنبه ای که گذشت

به درجه ی رفیع فوق لیسانس نایل شد

می دونم که خیلی بیشتر از اینا می تونه


جنگ

جنگ من آغاز شد

هر ترم جدالی دارم

با اندیشه ی سکون یافته و زندگی بی برنامه

با آرزوهای بر باد رفته و هوسهای کامجو

با دلهای غم زده و چشمان حیران

و در یک کلام

انسان خسته از تمام نابسامانی ها

و نمی دانی

چقدر سخت است

دست و پا بسته

قلم شکسته

زبان در کام فرو کشیده

بخواهی به جوانان

درس اندیشیدن و امید بیاموزی

وقتی که حرارتِ قدرتِ عریانِ بی افسار را

پس کله ات حس می کنی



دارم میرم تهران تا یکشنبه

چند ساعت دیگه پرواز دارم


از تهران بدم میاد


بخاطر ازدحام و بی نظمیه فراگیری که داره


بخاطر زندگی شدیدا ماشینی مردمش


بخاطر اینکه گم میشه توی باید و نبایدهای روزانه


بخاطر اینکه باید دنبال همه چیز بیفتی و به چنگشون بیاری و ازشون دفاع کنی


بخاطر اینکه اونجا باید برای بقا جنگید و له شدن خیلیها رو دید


زندگی اینقدر نباید خشن باشه