یک نخ سیگار

از یه اعدامی پرسیدن آخرین خواستت؟گفت:یک نخ سیگار

یک نخ سیگار

از یه اعدامی پرسیدن آخرین خواستت؟گفت:یک نخ سیگار

دل مشغولی های من با تو 1

داری بزرگ می شی بابا

به چشم می بینم تغییر کردند رو.

وقتی که می خندی دنیای من شاد میشه.

داری تمرین ایستادن می کنی.سه چهار ثانیه ایی دوام میاری و بعد می افتی روی زمین.دیگه حاضر نیستی به سادگی روی زمین بشینی.می خوای همیشه سر پا باشی.هر چیزی رو یاد بگیری زود می خوای تکرارش کنی.

دیروز رفتم چرخهای کالسکت رو شستم.آخه جاش رو پیدا کردی و میری سراغش و با دستت چراخاش رو تاب میدی بعدشم دستت رو می کنی توی دهنت

هرچی می آوردمت جای دیگه میذاشتمت باز بر می گشتی سراغ کالسکت...چاره ایی نموند جز اینکه چرخها رو تمیز کنم تا خیالم راحت بشه

روزها می گذرند

باورتان می شود

مثل برق و باد می گذرد

این روزها در عسل غوطه ورم

اما زندگی کم و زیادهای خودش را دارد